جهان من برای همیشه کامل میشه با تو

دوستت دارم

جهنم سرگردان

شب را نوشیده ام

و بر این شاخه های شکسته می گریم.

مرا تنها گذار

ای چشم تبدار سرگردان !

مرا با رنج بودن تنها گذار.

مگذار خواب وجودم را پر پر کنم.

مگذار از بالش تاریک تنهایی سر بردارم

و به دامن بی تار و پود رویاها بیاویزم.

سپیدی های فریب

روی ستون های بی سایه رجز می خوانند.

طلسم شکسته خوابم را بنگر

بیهوده به زنجیر مروارید چشم آویخته.

او را بگو

تپش جهنمی مست !

او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده ام.

نوشیده ام که پیوسته بی آرامم.

جهنم سرگردان!

مرا تنها گذار. 
 

سهراب سپهری

[ برچسب:, ] [ 22:44 ] [ فندوق ] [ ]

توچقدرتنهایی

صبح امروز کسی گفت به من:


تو چقدر تنهایی ...


گفتمش در پاسخ :


تو چقدر حساسی ...


تن من گر تنهاست...


دل من با دلهاست...


دوستانی دارم


بهتر از برگ درخت


که دعایم گویند و دعاشان گویم...


یادشان دردل من ...


قلبشان منزل من…...


صافى آب مرا يادتو انداخت...رفيق...


تو دلت سبز...


لبت سرخ...


چراغت روشن...


چرخ روزيت هميشه چرخان...


نفست داغ...


تنت گرم...


دعايت با من...

 

"سهراب سپهري"

[ برچسب:, ] [ 22:43 ] [ فندوق ] [ ]

به سراغ من اگر می اید

به سراغ من اگر می آیید

 

پشت هیچستانم

 

پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصد هایی است

 

که خبر می آرند از گل وا شده ی دورترین نقطه ی خاک

 

پشت هیچستان چتر خواهش باز است

 

تا نسیم عطشی در بن برگی بدود

 

زنگ باران به صدا می آید

 

آدم اینجا تنهاست

 

و در این تنهایی سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست

 

به سراغ من اگر می آیید

 

نرم و آهسته بیا یید

 

که مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی

 

از : سهراب سپهری

[ برچسب:, ] [ 22:42 ] [ فندوق ] [ ]

چترهاراباید شست

چترها را باید بست


زیر باران باید رفت


فکر را خاطره را زیر باران باید برد


با همه مردم شهر زیر باران باید رفت


دوست را زیر باران باید برد


عشق را زیر باران باید جست


 زیر باران باید با زن خوابید


زیر باران باید بازی کرد


زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت


 زندگی تر شدن پی در پی


زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است


رخت ها را بکنیم


آب در یک قدمی است ...

 

از : سهراب سپهری

[ برچسب:, ] [ 22:40 ] [ فندوق ] [ ]

صدای تو

صدا کن مرا


صدای تو خوب است.


صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است


که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

 

سهراب سپهری

 

[ برچسب:, ] [ 18:52 ] [ فندوق ] [ ]

قارچ های غربت

هر کجا هستم باشم


آسمان مال من است


پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است


چه اهمیت دارد


گاه اگر می رویند


قارچ های غربت ؟

 

سهراب سپهری

[ برچسب:, ] [ 18:50 ] [ فندوق ] [ ]

زندگی

مثل کبریت کشیدن در باد...


زندگی دشوار است...

 

من خلاف جهت آب شنا کردن را،مثل یک معجزه باور دارم...

 

آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...


هرچه باداباد!...

 

«سهـــــراب ســـپــــهری»

[ برچسب:, ] [ 18:47 ] [ فندوق ] [ ]

تنهایی

چه کسی می داند



که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟



چه کسی می داند



که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟



پیله ات را بگشا،



تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!!

 

"سهراب سپهری"

[ برچسب:, ] [ 18:44 ] [ فندوق ] [ ]